خب حدود یک هفتهای هست که اومدم خونهی این دوستم که نظامیهست و تو یک شهرک نظامیزندگی میکنه... سرهنگ نیروی هوایی هست... دیشب هم دو تا سرهنگ دیگه نیروی هوایی اومدن پیشش مهمونی... چهار نفری دور هم نشسته بودیم و حرف میزدیم... حرفهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ...
قبلش بگم که من الان مثل این مسلمونهای خیلی مذهبی ریش دارم... یک عالمه ریش...
اون اولش دوستم که داشت من رو معرفی میکرد گفت ایشون آقای جنتلمن .. هستن و تو این چند سالی که من میشناسمشون نمیدونم شغلشون چیه...
گفتن: آقای جنتلمن.. شغلتون چیه؟
گفتم: والا بیکارم و فعلا شغل خاصی ندارم...
به اتفاق۳ تاشون گفتن: از بچههای امنیتی هست...
من: 😳